چه شهروندانی بیشتری به اخبار توجه میکنند
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۶۶۷۶۰
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ زینب رازدشت: کتاب اثرهای رسانهها؛ پیشرفتهای نظریه و پژوهش نوشته جینیگز برایانت و مری بث اولیور به ترجمه علیرضا دهقان توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
در بخش دوم این گزارش با عنوان «واکنش روان_تنشناسی در مواجهه با محتوای رسانه چگونه است» اشاره کردیم که خوانندگان تازه کار در روان – تن شناسی غالباً از این مسأله تعجب میکنند که ضربان قلب به عنوان مقیاس توجه استفاده شده و کاهش ضربان اغلب نشانه افزایش توجه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این بخش از گزارش به مطالبی با عناوینی همچون اثرهای ارتباطات سیاسی و رسانههای جمعی، درک اجتماعی و اثر شخص سوم خواهیم پرداخت.
در ادامه مشروح قسمت چهارم مجموعه مقالات مرور و بررسی این کتاب را میخوانیم؛
مرزهای پژوهشهای ارتباطات سیاسی
توصیف مرزهای ارتباطات سیاسی کار دشواری است؛ زیرا رشتهها و سنتهای پژوهشی متنوع شامل علوم سیاسی، روان شناسی، جامعه شناسی، زبان شناسی، معانی و بیان و ارتباط جمعی کانون این پژوهش را گسترش دادهاند.
اثرهای ارتباطات سیاسی، پیامدهای ارتباطات سیاسی است که میتوان آنها را به یک منبع فردی یا نهادی (مثلاً یک رهبر سیاسی، تبلیغ یا خبر) نسبت داد. اثرها میتوانند در سطح رفتار فردی، سطح میانی گروههای سیاسی یا سطح کلان خود نظام سیاسی نمود یابند.
اثرهای ارتباطات سیاسی در سطح فردی
سوابق پژوهش در حوزه ارتباطات سیاسی هنوز تحت سلطه پژوهشهای معطوف به اثرهای سطح فردی است. ما چهار دسته اصلی اثرهای فردی را متمایز میکنیم .۱) شکل گیری و تغییر عقیده .۲) اثرهای شناختی .۳) اثرهای بینشی. ۴) اثرهای رفتاری
زمینه چینی
اولین بار زمینه چینی که در دهه ۱۹۸۰ در حوزه اثرهای رسانهها به کار گرفته شد، زمانی رخ میدهد که پیامی معین یک مفهوم ذهنی را فعال کند؛ یعنی کاری که برای این دوره زمانی، این احتمالاً را افزایش میدهد که مفهوم مذکور و افکار و خاطرات مرتبط با آن دوباره به یاد آورده شود.
اثرهای ادراکی؛ ادراکات فردی و اجتماعی
پیوند زدن میان سطوح شناخت فردی و نظامهای اجتماعی، مسأله تمام حوزههای علوم اجتماعی است. اما این مسأله به ویژه برای ارتباطات سیاسی شکلی حاد دارد. بیشتر تنش سیاسی و روابط قدرت در سطوح اجتماعی با دیگر سطوح سیستمی به وجود می آیند؛ ولی عمده نظریهها و پژوهشهای تجربی بر فرد تمرکز میکنند.
با این فرض ادراکات منظم عمدتاً بر اساس دادههای رسانهها باشد، رسانههای خبری درباره عرضه تصویری دقیق و جامع از فعالیتهای حکومت مسئولیت دارند. اخیراً مفهوم شکاف آگاهی به اثرهای رسانهها به شکافهای مشارکت گسترش یافته است. برتری اینترنت به عنوان رسانه ارتباطی مرکزی، الهام بخش پژوهشهای مهم درباره نقش اینترنت به مثابه عامل پیشینی مشارکت شده است.
اجتماعی شدن مدنی
نیم قرن پژوهش درباره رفتار سیاسی نشان داده است به موازات زیاد شدن سن، درگیر شدن شهروند نیز افزایش مییابد. در دهه ۱۹۹۰ نگرانی از سطوح پایین مشارکت در میان جوانان به توسعه دهها برنامه مداخله مدرسه محور با استفاده از رسانهها به عنوان منبع یادگیری یا تولید رسانهای از سوی جوانان به عنوان یک شیوه یادگیری منجر شد.
علاقه زیاد نوجوانان به رسانههای جدید فراتر از تلویزیون (مثلاً رایانه و تلفن همراه)، پایههای این برنامه را فراهم میکند. سطح پایین استفاده از رسانههای خبری در میان نوجوانان تا اندازهای با استفاده آنها از فناوریهای جدید جبران شده است. جوانان نه تنها محتمل سطح بیشتر از بزرگسالان از اینترنت برای کسب اطلاعات استفاده کنند؛ بلکه قوت اثر این استفاده بر فعالیت مدنی هم بیشتر است.
هواداری سیاسی برای تصمیمگیری سیاسی در حکم وسیلهای اکتشافی و تعدیل کننده مهم اثرهای رسانه هاست که از طریق فرآیندهای گزینشی رویارویی، درک و تفسیر عمل میکند. هواداری هنگامی که گزارشهای خبری زمینه دار با تمایلات مخاطب ناهمخوان باشد، اثرهای برجسته سازی و نیز اثرهای زمینه سازی را کاهش میدهد.
جهان بینی و ارزشها
جهان بینیها و عقاید شخصی یا نظریههای افراد معمولی درباره اینکه جهان عملاً چیست و نظریههای هنجاری درباره اینکه جهان چگونه باید باشد میتوانند به صورتی قوی اثرهای رسانهها را تعدیل کنند. ارزشهایی که افراد به عنوان اهداف اجتماع خود دارند، نتایجی قوی برای استفاده از رسانهها و مشارکت سیاسی دارد. داشتن ارزشهای فرامادی قوی (آزادی اظهار نظر عقاید، کمک به یکدیگر و… با سطوح بالاتر استفاده رسانهها از جهت امور عمومی و بحث درباره مسائل و اینکه محتوای خبر و بحث بازندگی افراد تناسب دارد یا خیر، دارای رابطهای قوی است. ارزشهای مادی قوی (نظم، کنترل جنایت با مبارزه علیه آن…) از طریق استفاده از رسانههای سرگرم کننده و مباحثی که کمتر فعالیت سیاسی را سد میکنند، اثر کاهندهای بر کنش شهروندی دارند، به این ترتیب ارتباطات، اثرهای جهان بینیها و ارزشها بر مشارکت آگاهانه را کم و زیاد میکند. ارزشها همچنین میتوانند در تعامل با پیامها به عنوان عوامل میانجی عمل کنند. قوت ارزشهایی که مخاطبان دارند، در تعامل با چهارچوب بندی ارزش محتوا بر پیامدهای تصمیم گیری اثر میگذارد.
جهت گیری های رسانههای خبری
نظریههای عقل متعارف درباره رسانههای خبری، چه تجربی و چه هنجاری، یادگیری از خبرها را تحت تأثیر قرار میدهد. مثلاً کسانی که خبرها را واجد الگوهای نهفته میدانند، بیشتر به آموختن گرایش دارند. شهروندانی که برای نقشهای هنجاری رسانهها به عنوان مراقب میدانی برای عقاید و شتاب دهنده مشارکت ارزش زیادی قائل اند، بیشتر به خبرها توجه میکنند و به طور غیرمستقیم بیشتر آگاه و مشارکتی هستند. در نقطه مقابل کسانی که از کارکردهای اجتماعی قویتر حمایت میکنند، به سبب توجه بیشتر به خبرهای نرم و تلویزیون سرگرم کننده کمتر آگاه و فعال هستند.
توجه تمرکز آگاهانه در تلاش ذهنی، زیاد است و توجه در امر خبر را میتوان با پرسشهای پاسخ بسته در خصوص گونههای مختلف محتوای خبری و برای یک رسانهها یا ترکیبی از تمام رسانهها اندازه گیری کرد.
توجه به ویژه در تلویزیون به عنوان رسانهای که رویارویی با آن تحت سطوح متفاوتی از توجه رخ میدهد، مهم است. در مقایسه، استفاده از روزنامه یا سایت اطلاعات اینترنتی مستلزم توجه بیشتر است. در سطوح بالاتر توجه، یادگیری از خبر افزایش مییابد. گرچه اثرهای آن مطابق با نوع رسانه مورد استفاده تفاوت میکند. رویارویی و توجه ممکن است اثرهایی داشته باشند که بیشتر از اثر افزایشی باشد. دریک مطالعه، رویارویی با خبرهای سخت در تعامل با توجه، هم آگاهی درباره اقتصاد و هم مشارکت محلی را افزایش داد.
اگر دختران نوجوان بفهمند تصاویر ارسالی از زنان جوان جذاب اصل است (نه فتوشاپ) ممکن نیست تصور کنند دیگر کاربران فیس بوک تحت تأثیر این عکسها قرار خواهند گرفت؟ پژوهش اثرهای ارتباطات سیاسی به شیوهای ادامه یافته است که این موارد را منعکس میکند. الف) پیچیدگی روزافزون مدلهای اثرها؛ ب) مفاهیم گسترش یافته پیامهای رسانهها. ج) تأکید زیاد بر گونههای متنوع اثرها. این تحول چندین روند امیدبخش را در بر میگیرد: اول اینکه برخی پیشرفتها در پیوند زدن اثرهای مخاطب با دیگر بخشهای فرآیند ارتباطات پیدا شده است: منابع خبر، سازمانهای رسانهای و محتوا. دوم اینکه تحقیق در سطح تحلیل کلان اجتماعی نشاط دوباره ای یافته است تا پژوهش گسترده قبلی در سطح فردی را کامل کند. هم زمان با علاقه پژوهشی دوباره به سطح کلان، پژوهشهایی که بین اجتماعات محلی، ملتها و دورههای تاریخی مقایسه صورت میدهند نیز انجام شده است.
روند چهارم علاقه تازه به زبان است؛ نه تنها زبان محتوای رسانهها، بلکه زبان به گونهای که به تولید و تفسیر اطلاعات رسانهای شده ربط پیدا میکنند. پنجم اینکه تعداد مطالعاتی که روش شناسی ها را باهم ترکیب میکنند، یا منابع متعددی از دادهها را به کار میگیرند تا پاسخهای کامل را برای پرسشهای پژوهشی فراهم آورند، افزایش یافته است.
ششم اینکه به موضوعات اجتماعی شدن مدنی و اجتماع محلی علاقه تازه ای پیدا شده است. هفتم: پژوهشگران در ارزیابی اثرهای رسانهها شناسایی تفاوتهای میان سطح استفاده (مقدار) و قوت اثر (توانایی) را شروع کردهاند.
سرانجام پژوهشگران مدلهای پیچیدهتری برای فرآیندهای ارتباطات سیاسی پروراندهاند. هر یک از این روندها به موجب ازدیاد پیچیدگی محیط سیاسی بوده و رشد دانش در این حوزه را روان کرده است.
گسترش اثرها همچنین پیوندهای عمودی رفتار فردی با نهادهای نظام سیاسی و فرآیندهای ارتباط بین فردی را ضروری میکند.گسترش در تنوع اثرهای رسانهای و در مفهوم سازی های متفاوت از پیامهای رسانهها نیز دیده شده است. اثرهای سیاسی را اکنون بیشتر محتمل است به صورت واجد اثر مشروط به ویژگیهای بخشهای خاص مخاطبان و عملکرد غیرمستقیم و به شیوهای تأخیری دانست.
در نتیجه یادآور میشویم رسانههای خبری به هیچ وجه تنها علت یا حتی علت اصلی مشکلات فعلی در نظام سیاسی نیستند و دیگر نهادهای اجتماعی نیز باید در این مسئولیت پذیری سهیم شوند: خانواده، مدارس، احزاب سیاسی و رهبران سیاسی که نگهبانی مشترک مردم سالاری را برعهده دارند. در هر حال این نکته ضرورت مطالعه منظم اثرهای ارتباطات رسانهای را کمتر نمیکند.
رسانههای جمعی، درک اجتماعی و اثر شخص سوم
هنگامی که تجربههای افراد از جهان با معیارهای اجتماعات خودشان محدود بود و فضای زندگی آنها منحصر به شهرهای کوچکی بود که در آنها بزرگ میشدند، این احتمال وجود نداشت که عقاید پهنه بزرگتری پیدا کند و کل دنیا را تحت تأثیر قرار دهد.
امروز زندگی متفاوت است. افکار عمومی بر رفتار اجتماعی اثر مهمی میگذارد و در تصمیمهای توده مردم و نخبگان نفوذ میکند؛ در نتیجه ادراکات از افکار عمومی میتواند اثرهای موج وار مستقیم و غیرمستقیم داشته باشد؛ به ویژه هنگامی که این ادراکات با گستردگی در رسانههای جمعی گزارش شدهاند. درواقع رسانهها محاسبه نفوذ اجتماعی تصور شده را عمیقاً تغییر دادهاند.
ویژگیهای پیام
نظریههای خودارجمندی به ما میگویند افراد میل ندارند بپذیرند که تحت تأثیر پیامهایی هستند؛ در وضعیتی که این پذیرش بازتاب بدی بر نفس آنها میگذارد. اثر شخص سوم به ویژه زمانی ابراز میشود که پیام، ناخوشایند دانسته شود؛ یعنی هنگامی که افراد استنباط میکنند «این پیام برای من خیلی خوب نیست» یا «خوب نیست قبول کنی که تحت تأثیر این برنامه رسانهای قرار داری». در راستای این پیش بینیها پژوهشها به این یافته رسیده است که مردم میفهمند محتوایی که نوعاً تصور میشود ضد اجتماعی است، تأثیر بیشتری بر دیگران دارد تا بر خودشان (مثلاً خشونت تلویزیونی، هرزه نگاری و موسیقی رپ ضد اجتماعی). درواقع پیامهای خشونت بار و نفرت بار در بسیاری از مطالعات، قویترین دریافتهای شخص سوم را به وجود آورده است.
روی دیگر این یافتهها جالبتر است. طبق دیدگاه خودافزایی، اگر محرک اثر شخص سوم، میل به حفظ عزت نفس باشد، افراد باید مایل به تصدیق آن دسته از اثرهای ارتباطات باشند که از نظر اجتماعی مطلوب و سالم یا در غیر این صورت برای خود شخص خوب باشد. میزان اثر شخص سوم به دیگران خاصی بستگی دارد که ناظران هنگام ارزیابی اثرهای رسانهها در نظر دارند. این نکته محور پیامد فاصله اجتماعی است؛ یعنی این نظر که میزان تفاوت خود – دیگری با افزایش فاصله تصوری میان خود و دیگران مورد مقایسه رشد میکند.
تفاوتهای فردی
شواهدی که نشان دهد عوامل جمعیت شناختی مانند سن، تحصیلات و جنس، تفاوتهای خود – دیگری را پدید آورند، اندک است. بنابراین پژوهشگران استدلال کردهاند فرآیندهای روانشناختی، قطعیتر از عوامل بیرونی مانند سن یا تحصیلات در بین اثرهای شخص سوم هستند. گرچه تعدادی از عوامل خودی مانند آگاهی خود تصوری بر اثرگذاری بر ادراکات شخص سوم دلالت داشتهاند، شواهد اثر آنها به ندرت پایههای نظری و مطالعات تجربی کم شده است.
علاقه زیاد نوجوانان به رسانههای جدید فراتر از تلویزیون (مثلاً رایانه و تلفن همراه)، پایههای این برنامه را فراهم میکند. سطح پایین استفاده از رسانههای خبری در میان نوجوانان تا اندازهای با استفاده آنها از فناوریهای جدید جبران شده است. جوانان نه تنها محتمل سطح بیشتر از بزرگسالان از اینترنت برای کسب اطلاعات استفاده کنند؛ بلکه قوت اثر این استفاده بر فعالیت مدنی هم بیشتر است حوزه نفوذ اجتماعی پر از مدلهایی است که بر اثرهای مستقیم پیامها بر نگرشها و رفتارها تأکید میکند. بی تردید مسیر پیام به نگرش پیچیده و چند لایه است؛ اما بیشتر دیدگاهها (مثلاً نظریه شناخت اجتماعی، مدل احتمال موشکافی و چهارچوب بندی) تصریح میکنند اثرها را میتوان با مطالعه فرآیندهایی که طی آنها پیام (یا منبع یا موقعیت اقناع) بر باورها یا نگرشهای خود دریافت کننده درباره موضوع مورد نظر اثر میگذارند، شناخت اثر شخص سوم، متفاوت است.
یک موضوع پر اهمیت، ادغام اثر شخص سوم با فناوریهای رسانهای معاصر است. در این مورد پرسشهای نظری جالبی وجود دارد. اگر پوشش تصوری عامل تعیین کننده مهمی در اثرهای شخص سوم است، مطالعه ادراکات اثرهای پیام درباره وب سایتهایی که کیفیت پوشش آنها متفاوت با رسانههای جمعی سنتی است، جالب میشود.
اگر اثرهای شخص اول هنگامی بیشتر محتمل است که ناظران باور داشته باشند پذیرش پیام بازتاب مثبتی بر نفس داشته باشند، آیا میتوان انتظار داشت درباره پیامهای انتقال یافته در سایتهای پرطرفدار مانند فیس بوک و مای اسپیس، اثر شخص اول بیشتر خواهد بود. تا جایی که اثرهای شخص سوم به این قضاوت بستگی داشته باشند که مخاطب مرکب از دیگران نامشخصی هستند که به فرد به عنوان مرجع داوری تکیه ندارند، میتوان درباره یوتیوب، مای اسپیس، فیس بوک و سایتهای مشابه که در آنها شباهت و چهارچوب داوری شخصی، قاعده است (نه استثنا)، بیشتر در انتظار شخص اول بود؟ همچنین با فرض گیری اثرهای شخص سوم، آیا میتوان انتظار داشت این نوع اثر ادامه یابد و به شکلی تغییر کند که با رسانههای غالب این دوره منطقی شود؟
مثلاً اگر دختران نوجوان بفهمند تصاویر ارسالی از زنان جوان جذاب اصل است (نه فتوشاپ) ممکن نیست تصور کنند دیگر کاربران فیس بوک تحت تأثیر این عکسها قرار خواهند گرفت؟ ممکن است این مسأله مقایسههای اجتماعی رو به بالا را بر انگیزد که بر عزت نفس اثرهای زیان بار داشته باشد؟ وجه مشترک همه این نمونهها این اعتقادات است که رسانههای جمعی با برانگیختن ادراکات از اثرهای رسانهها بر دیگران، تأثیرهایی میگذارند که غیرمستقیم و غالباً غیرعمدی است و پایههای این اثرها یک فرآیند ادراکی متناقض است که هم از یک لحظه تاریخی فراتر میرود و هم به صورتی خاص با آن تطبیق میکند.
کد خبر 5758398 زینب رازدشت تازکندمنبع: مهر
کلیدواژه: انتشارات علمی و فرهنگی علیرضا دهقان اینترنت کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب عماد افروغ سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روز جهانی قدس پیام تسلیت نهاد کتابخانه های عمومی کشور ترجمه کیومرث پوراحمد ادبیات کودک و نوجوان انتشارات کتاب نیستان علیرضا مختارپور پرویز اذکائی استفاده از رسانه ها ارتباطات سیاسی رسانه های خبری رسانه های جمعی رسانه ها داشته باشند رسانه ها شخص سوم تحت تأثیر رسانه ای نظریه ها پژوهش ها پیام ها ارزش ها فیس بوک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۶۶۷۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/